سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام

می دانی رمز دلبری‌های ... چیست؟ می گوید به تفاوت‌ها دامن نمی‌زند...

از وقتی فهمیدم در حساس‌ترین نقطه ی زندگی‌ام، با تو اختلاف دارم؛ شوکه شدم. بعد از آن دریافتم که وجوه مشترکمان هم زیاد است و بعد‌تر فهمیدم نیاز دارم به کسی چون تو، نیاز دارم به اعتمادی که تو به من داری...

وقتی گفتی نگرش جامع داشته باش تا حقایق را درست درک کنی، نگاهم واقعا تغییر کرد، نمی دانم تو هم این سعی‌ام را دیدی یا نه ولی مهم آن بود که ارزشمندی‌ات به من ثابت شد.

حقیقتش این است که نگاه جامع، اصولم را عوض نکرد؛ به من باور داد. الان احساس می کنم مثل همان آدمی بودم که حقیقت‌هایی را می دانست اما فقط می دانست، حرف‌هایش درست بود ولی به درستی‌شان نرسید بود به همین خاطر هم خشوع نداشت.

این‌ها قضیه اطلاعات خام و کاربردی نیست، شنیدن و رسیدن هر دو اطلاعاتی خام اند، فرقشان این است که وقتی به  ابهت حرف درست برسی، دیگر اعلانش برایت سخت می شود. نمی توانی درباره‌اش چیزی بگویی؛ چون، می‌ترسی حقش ادا نشود...همین را خشوع و فروتنی نامیدم.

این حرف ها به حقیقت حقی‌شان، کلی بود...

اما آن اصل اساسی که مختلف است...

با همین دید وسیعم، تعصب ذره‌ای در من راه ندارد. از بعد آن که کنارش گذاشتم، زیبایی را یافتم، شاید به اولین مراحل یقین رسیدم...می دانی چه چیز در این راه آدم را اذیت می کند، این که احساس مسئولیت و قدرت دفاعی را که یقین می دهد در کنار دهان دوخته شده‌ات می‌یابی...

برایم مشکل است با تو از این اصل بگویم، شاید این نگفتن‌ها کمی بودن در کنارت را برایم سخت کند ولی مشکل‌تر از هیبت بیان موضوع نیست...

می‌توانم بی هیچ نگرانی و فکری دوستت بدارم ولی شاید به جایی برسم که تو را بر دوست داشتن خودم ترجیح دهم و آن همه سختی را برای حل اختلاف تحمل کنم...

کوچ


+ تاریخ پنج شنبه 91/12/3ساعت 8:37 عصر نویسنده زینب ش | نظر
\