• وبلاگ : انسان، اعجوبه اي در خلقت
  • يادداشت : ترسي كه سهم من شد
  • نظرات : 3 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام !

    راستش قشنگ نوشته بودي...يعني من تونستم درک کنم چي ميگي!ترست رو فهميدم

    ولي خداي مهربوني هست که سربزنگاه دستتو مي گيره و نميذاره عقب بموني...تا حالا که من هرموقع از ته دل صداش زدم اينطوري بوده

    موفق باشي معصومه خانوم...حق نگه دارت

    پاسخ

    سلام عليك.ممنون...مي دونستم كه ميتوني!صد البته...علي يارت