تو چرا اين مدلي مي نويسي؟ کوتاه بيا...
فکر نکنم اون کسي باشم که تو دوست داري باشه، پس اين جوري هيچي عالي نمي شه، هيچي...
ما آدما هميشه همين جوري ايم؛ هميشه دوست دارم با آدمايي باشيم که ارزش و لياقتشون بهمون اجازه بده که باهاشون بمونيم؛ به کسايي لبخند بزنيم که احساس نکنيم داريم براشون انرژي حروم مي کنيم؛
تا حالا شده...
به فقيري از ته ته ته دلت پول بدي و تو اون لحظه احساس کني که تمام دنيا زير پاته؟ احساس خوشبختي کني؟
يه بار سعي کني خودتو جاي يه بچه فقيري بذاري که هميشه پشت
شيشه ي عروسکا مي شينه و قطره قطره اشکاش رو زمين مي چکه؟
وقتي که داري يه چيزي واسه خودت مي خري به يه بچه اي فکر کني
که فقط منتظر صداي پاي يه رهگذر مهربونه؟
تا حالا شده که بشه؟...
...مي دونم خيلي حرف زدم؛ خودمو يه جورايي خالي کردم...
بابت نظر قبليم ازت معذرت مي خوام؛ حالم خوش نبود، يه چيزي گفتم، ببخش؛
خدافظ...