سلام
بالاخره این کاروان والیبال با مظلومیت تمام به وطن بازگشتند.
پارسال همین موقع ها بود که من و دوستان در هول و ولای والیبال نوجوانان بودیم و امسال شوق انتخابی المپیک را داشتیم.
ظریف آن موقع هم بازیکن آزاد بود و آخرش هم با این که تیمشان قهرمان شد، داشت گریه می کرد چون با آن همه دریافت عالیش بازیکن برتر نشده بود. خدا رو شکر که حالا در تیم بزرگسال به پاس دریافت هاش بازیکن منتخب شد.
محمد کاظم به احتمال، دیگر برنگردد و نادی هم که دارد می رود و شایعاتی هم درباره ی رفتن پاسور تیم، سعید معروف، شنیده می شود.
ترکیب قبلی حتی قبل از بازارگرد و کمالوند، جالب بود و تقریبا با همان ترکیب بود که والیبال ایران شروع به درخشش کرد. همان موقع که محمد کاظم قدرتی تیم بود و نظری افشار مدافع. و معروف تازه پاسور شده بود. خیلی ها به بعضی هاشان می گفتند جوان هستند و بازی بلد نیستند ولی کمی که گذشت دیدند که همین تازه وارد ها هم می توانند افتخار بیافرینند.
نسل والیبالیست ها خیلی تند عوض می شود، حالا هم که داریم میبینیم( دیگر که می توانیم بگوییم قدیمی ها ؟) از قدیمی ها انگار فقط موسوی مانده و معروف. افرادی هم چون من که به آن ترکیب قدیمی دل بسته بودند، کمی دل سرد شدند و فکر کردند که نادی هم که برود دیگر تیمی نمی ماند.
اما فکر می کنم ولاسکو هم بتواند مثل کارخانه، با یک تیم خوب، عدم حضور نیروهای پخته ی قبلی را کمرنگ کند.
در این بازی آخر با ژاپن احساس می کردم، نادی و موسوی کمتر خودنمایی می کردند تا نشان دهند که توانایی اعضای جدید را خیلی هم نباید دست کم گرفت.
وجود تیم والیبال در کشور واقعا امیدوارانه هست، دوست دارم اسمش را بگذارم ورزش فرهنگی؛ یکی از معدود ورزش ها در ایران است که تا این حد اعضای تیمش و دوستداران رشته اش خود را به رعایت آداب ملزم می کنند.
پی نوشت:لطفا آن ها که والیبالیست دوست اند را از زمره ی طرفداران والیبال خط بزنید.